آنها زد. سفيان ثوري و گروهي از زاهد نمايان نزد امام صادق (عليه السلام) آمدند و از لباس امام اشكال گرفتند. سفيان به آن حضرت گفت: «ان هذا ليس من لباسك ; راستي كه اين جامه شما نيست. امام صادق (عليه السلام) فرمود: بشنو و به دل سپار آن چه را به تو مي گويم كه خير دنيا و آخرت همين است; اگر بر سنت و حق بميري و بر عقيده بدعت و ناحق نميري، من به تو خبر مي دهم كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در دوران تنگي و سختي بود، و هرگاه دنيا اقبال كند سزاوارترين افراد براي استفاده از نعمت ها نيكانند نه بدكاران، مومنانند نه منافقان، مسلمانانند نه كفار. اي ثوري! چرا انكار كردي و ناروا شمردي؟ من با اين وضعي كه مي بيني از روزي كه خردمند شدم، شامي بر من نگذشته است كه در مالم حقي باشد كه خدا به من فرموده باشد آن را در مصرفي برسانم; جز آن كه بدان مصرفش رساندم. [3] . برخي زهد فروشان از پاسخ آن حضرت به سفيان پند گرفته، گفتند: راستي اين رفيق ما از سخن شما آزرده شد، زبانش بند آمد و دليلي به نظرش نيامد. حضرت به آنها فرمود: شما دليل هاي خود را بياوريد. آنها گفتند: دليل ما از قرآن است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: آن را حاضر كنيد كه از هر چيزي به پيروي و عمل سزاوارتراست. گفتند: خداي تبارك و تعالي در مقام توصيف ياران پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: ديگران را برخود مقدم مي دارند، گرچه نيازمند باشند. هركه از بخل نفس خود